مقایسه سبک زندگی امروزین ما با گذشته با تاکید بر دو محور امکانات زندگی و روشهای آموزشی تفاوت بسیار کرده و آسایش و آرامش و نیاز مبتنی بر این نوع سبک زندگی ما بیشتر غربی و برگرفته از فرهنگ غربی است که در رسانه ها تبلیغ می شود .
سبک زندگی، زاویه نگاه ما را تغییر داده است در این نوع سبک زندگی ، نیازهای ما پابرجاست منتهی به ولع تبدیل شده است . در این سبک ، نیاز به خوردن و آشامیدن هست ، منتهی غذا ها زود پخته می شود، زود خورده می شوند و پشت میز و فرمان اتومبیل مصر ف می شود و نهایت اینکه ، چاق می شویم .همچون یک سیب زمینی ، تماشاگر فیلم های تلویزیونی هستیم که انواع مانکن ها را در قالب هنرپیشه نشانمان می دهند و دستور می دهند که لاغر شویم و بازهم خرج کنیم تا چربی های انباشته را با آن همه هزینه که پرداخته ایم، آب کنیم.
مشکل چیست؟ آیا مشکل مدرنیته است؟ یا ما نتوانستهایم مدرنیته را متناسب با سبک زندگی خودمان تعریف کنیم. نهایت امر همچون سرمایهداران عربی می شویم که بخاطر کنارگذاشتن سبک زندگی سنتی خودشان از انواع بیماری روانی و جسمانی رنج می برند . انواع غذاهای فست فود مصرف می کنند و ساعتها پای تلویزیون خویش نشسته و مراسم سنتی و شوهای عربی خویش را تماشا می کنند و وضعیتی پیدا می کنند که کارگر از دیگر کشورهای خارجی بیاید که برای آنها کار انجام دهد .
این نوع سبک زندگی هم اکنون در مدارس ما در دانشگاههای ما و در محیطهای کاری ما نیز وجود دارد و مشکلات محیطهای کارگری و کارمندی ما به گونهای است که در سالهای آتی میبایست کارگران فیلیپینی ، هندی و برزیلی هم به کارگران کنونی افغانی اضافه شده تا بتوانند برای ما نظافت کنند یا گلهداری کرده و یا به تمیزی شهر ما بپردازند.